به عقیده مارکوس، او شرکت را واقعاً خوب اداره کرد. کارل یک روح کارآفرین بود که سر خوبی برای منطق تجاری اینترنت داشت. علاوه بر این، او جاهطلبی مارکوس برای توسعه بازیها را درک کرد. او حتی علاقه مند بود، درباره پروژه ها سؤال می پرسید و برخی از افکار خود را ارائه می کرد. بازی ماینکرافت چیست؟ کارل برای چیزی کاملاً متفاوت از آنچه که روسای قدیمی Midasplayer داشتند ایستاد. او مارکوس را تشویق کرد و مطمئن شد که زمان و فرصتی برای متعادل کردن کارش با کاری که واقعاً میخواهد انجام دهد دارد.
یک بازی توسط زک بارت که الهام بخش Minecraft بود.
علاوه بر قلعه کوتوله، دو بازی دیگر وجود داشت که مارکوس را در آن زمان مجذوب خود کرد: RollerCoaster Tycoon و Dungeon Keeper. RollerCoaster Tycoon یک شبیه ساز پارک تفریحی است که بازیکن در آن ترن هوایی می سازد. Dungeon Keeper یک بازی استراتژیک است که در آن بازیکن گذرگاههای غار را حفر میکند و آنها را با هیولاها و تلههای مبتکرانه پر میکند تا از حمله به غارتگران و ماجراجویان محافظت کند.
در RollerCoaster Tycoon، مارکوس بازی ماینکرافت چیست؟ توانایی ساخت سریع و آسان ساختارهای اصلی و چشمگیر را دوست داشت. او میتوانست ساعتها روی ترن هوایی پیچیده بگذراند و میخواست همان خلاقیت را در پروژهاش ایجاد کند. سهم Dungeon Keeper عمدتاً مربوط به جو بود. دخمه های فانتزی و مشعل روشن در دنیای بازی به همان اندازه کلیشه ای هستند که نبردهای فضایی و جنگجویان کوتوله هستند، اما همچنان محیطی بود که مارکوس آن را دوست داشت. به عقیده او بازیهای کمی حس سوزن سوزن شدن اعصاب کاوش در غارها و سیاه چالهای تاریک و شبح وار و همچنین بازی استراتژی کلاسیک Bullfrog در سال 1997 را به خود اختصاص داده بودند. از قلعه کوتوله، او می خواست احساس هیجان انگیز عمق و زندگی را که بازی فرقه ای Tarn Adams در انتقال آن بسیار خوب بود، به ارمغان بیاورد. بازی خودش بیشتر شبیه دنیایی برای کاوش و تلاش برای زنده ماندن است تا روایتی که به چالشهای آماده تقسیم شده است.
البته ورم آنلاین بود. شباهت های Minecraft an
بازیهایی که مارکوس چند سال بازی ماینکرافت چیست؟ قبل با رولف جانسون طراحی کرده بود، غیرقابل انکار است. در هر دو، بازیکن تقریباً آزادی کامل دارد تا جهان را مطابق میل خود تغییر دهد. مانند Minecraft، وظایف یا چالشهای داخلی کمی در Wurm Online وجود دارد. از بازیکن انتظار می رود که اهداف خود را برای بازی به تنهایی یا در صورت تمایل با همکاری دیگران ایجاد کند.
در بهار 2007، مارکوس از ورم آنلاین انصراف داد. ایرانیان سایبر رولف چند سال قبل از استکهلم به موتالا نقل مکان کرده بود، آن دو کمتر یکدیگر را میدیدند، و مارکوس میدانست که تصمیمات بزرگ در مورد توسعه بازی به طور فزایندهای در دستان رولف است. علاوه بر این، شغل Midasplayer او را مشغول نگه داشت.
رولف ناامید شد. ورم آنلاین به تازگی شروع به جذب پول کافی کرده بود تا به او حقوق تمام وقت مناسبی بدهد. استعفای ناگهانی یکی ازبازی ماینکرافت چیست؟ بنیانگذاران بازی، دوستی که بیش از سه سال با او کار کرده بود، ضربه بزرگی بود. در ابتدا، مارکوس در مورد آن وجدان بدی داشت - سخت بود که احساس نکنی دوست قدیمیاش را در کمین گذاشته است. او بخش کوچکی از مالکیت خود را در شرکت مشترک حفظ کرد، اما بقیه را به رولف سپرد. او فکر کرد یک چسب زخم روی زخم اگر هیچ چیز دیگری نباشد.
پس از اینکه مارکوس با Infiniminer آشنا شد، بلافاصله نشست و شروع به کدنویسی مجدد بازی خود کرد.
اما اکنون، در مقابل کامپیوتر با دژ کوتوله روی صفحه، افکار مارکوس کاملاً بر پروژه بعدی متمرکز شده بود - به عبارتی در مورد پارک های تفریحی، دخمه های قرون وسطایی، و جنگجویان کوتوله. تنها چیزی که باقی مانده بود این بود که چیزهای جدید و سرگرم کننده را کنار هم قرار دهیم.
در ابتدا، مارکوس دنیای بازی را ترسیم کرد که مانند بسیاری از بازی های استراتژیک دیگر، از بالا مشاهده می شد. در بازی مارکوس، ساختمان و کاوش در دنیایی سه بعدی بسیار جذاب تر و قابل درک تر از قلعه کوتوله است. اما بازیکن همچنان مانند یک خدای قادر مطلق با موش، به جای اینکه دنیا را از منظر آواتار خود ببیند، عمل را کنترل می کند.
این چند روز بعد تغییر کرد. مانند اکثر عصرها بعد از کار، بازی ماینکرافت چیست؟ مارکوس روی رایانه بود که به طور تصادفی با یک بازی مستقل روبرو شد که قبلاً امتحان نکرده بود. اسمش Infiniminer بود. مارکوس بازی را دانلود کرد، نصب کرد و روی آن کلیک کرد و تقریباً از روی صندلی بیفتد. بازی ماینکرافت او فکر کرد: "اوه خدای من." "این نابغه است."
- ۰۰/۰۸/۱۶